روزنوشته های داوودکیخسروکیانی

سلام

سلام

در گوشه ی دنجی یک جوان مغازه ی میوه فروشی میزند و نام آن را میگذارد : سوپر میوه کیان

بعد از مدتی که مراحل مهاتما گاندی را طی کرد و صف مغازه اش ایجاد شد، از دوتا مغازه جلوتر ویا عقب تر رقبا مشغول میشوند وتابلو ها یکی یکی بالا میرود :

کیان اول، کیان اصلی، حاجی کیان، عمو کیان، کیان و شرکا، کیان تازه، کیان نو، کیان 1 الی  2014، کیان سفلی و...

مثل قصه ی معروف سوهان حاج حسین و پسران و یا اکبر جوجه .

سالهاست قاعده ی همه مشاغل دنیا بدلیل نیروی کار و سرمایه سرگردان زیاد، رقابت نفس گیر جهت رتبه خوب داشتن در بین رقباست و هرچه شغل پیچیدگی ها و تخصصهای کمتری نیازمند باشند، فضای رقابتی شدت بیشتری پیدا میکند .در این شرایط رسیدن به رتبه های اول شغلی بسیار سخت و ماندن در آن سخت تر .

و مصداق اصل پارتو را میتوان بوضوح در آن زمینه شغلی ویا صنفی دید . حداکثر 80 درصدی عادی با در آمد محدود و 20 در صد عالی با در آمد مطلوب .

نقطه قدرت عالی های هر صنفی نسبت به عادی ها چیزی از جنس تمایز است که این تمایز بایستی مدام به اصطلاح امروزی ها آبدیت شود چون خلاقانه ترین مزیتی که به ذهن عادی ها میرسد تقلید کورکورانه ی از مزیتهای عالی هاست . آبدیت کردن مزیت برای عالی ها نیز کار آسانی نیست وگرنه همه عادی ها آنرا انجام میدادند .

عالی ها پول خوب در می آورند چون در کورس رقابت  همیشه باید هوشمندانه و سخت تلاش کنند  تا اول به رتبه های بالا برسند و 20 در صدی شوند و بعد از آن سخت تر در یک رقابت طاقت فرسا بتوانند پابرجا بمانند . لحظه ای تعلل برابر است با سقوط به ورطه ی عادی های 80 درصدی . چالشهای عالی شدن کم نیست .

عالی های هر صنفی برخلاف ظاهرشان، چالشهای بسیار بزرگ تری نسبت به عادی ها دارند .

اما چند سؤال :

 کاسبی که 20 درصدی است و طبیعتا مغازه خیلی شلوغی دارد و مدام مزیتهایی را برای مشتری باید به روز کند، وقت آزاد دارد یا نه ؟

فرصت میکند روزها در آفتابِ دلپذیر پاییزی با همسایه ها دم مغازه قلیان چاغ کند یا نه ؟ تلگرام بازی چطور ؟ بارگذاری ساعت به ساعت در اینستا چطور ؟  فیسبوک و...؟

روزی چند ساعت با رفقای خود ورزش و اقتصاد و سیاست و تاریخ و تربیت و اعتیاد و تورم و ... را به بحث های تخصصی مینشیند ؟

فرصت میکند که هر هفته با دوستان و آشنایان اکیپ داشته باشند و از ظهر پنج شنبه تا ... حکم بازی کنند؟

و سؤال جالب تر :

عادی ها چطور ؟ فرصت آزاد دارند یا نه ؟ و جواب سؤالهای بالا برای عادی ها چیست ؟

عادی ها بدلیل اینکه دغدغه ی عالی شدن ندارند و یا اگر دارند لااقل حسش را ندارند، چیزی که خیلی زیاد دارند، وقت است . برای همه وقت گذرانی های جذاب و دوست داشتنی و گپ و گفت و شنود و تحلیل مملکت و ...

چیز دیگری که عادی ها فکر میکنند خیلی زیاد دارند و پزش را هم دائم میدهند اما ندارند، رضای به قضای الهی و این توجیه های ظاهری و عوام فریبانه است . لطفا تکفیرم نکنید . به رضای الهی اعتقاد دارم اما برای کسی آنرا معتبر میدانم که در اوج تلاش و کوشش درست برای عالی شدن، آنرا طلب کند نه پوششی باشد برای تنبلی و...

سوال بعدی و یا تیر خلاص :

اگر از یک 20 درصدی بپرسید اوضاع چطوره چی میگه ؟ البته بستگی داره یک عادی ازش بپرسه یا یک رقیب قدرتمند .

و اگه از 80 در صدی ها بپرسید اوضاع چطوره چی میگن ؟

 مشکل اساسی  اینست که موفق ها خیلی فرصت حضور درجمع را ندارند تا از شدن ها و بودن ها حرف بزنند اما عادی ها فرصت خیلی زیادی دارند تا با خیال راحت، ساعتها بنشینند و از نبودن ها و نشدن ها بنالند و سق بزنند . اگر در جمعی هم عالی ها در کنار عادی ها باشند، عادی ها طبیعتا تعدادشان خیلی بیشتر است و پیروز میدان کلام  کاملا واضح است . پس عالی ها ترجیح میدهند با عادی ها هم نوا شوند و بگویند بله حق با شماست ...

عالی ها مایلند به هزار دلیل معتبر و درست بین عادی ها آفتابی نشوند و اگر ناچار بودند هم خیلی کوتاه و کم حرف ظاهر میشوند .

 معتقدم که گزاره ی مطرح شده در همه حوزه ها کاربرد دارد . چون عالی ها و عادی ها در همه اصناف و اقشار وجود دارند .

پزشک عالی و پزشک عادی ، دانشجوی عالی و دانشجوی عادی، مادر عالی و مادر عادی، طلبه ی عادی و طلبه ی عالی  و ...

 

 

 

 

داوود کیخسروکیانی

نظرات  (۱)

۰۴ مرداد ۹۶ ، ۱۳:۲۷ سینا شهبازی
مدتی بود که با خودم کلنجار می‌رفتم که ببینم واقعاً رسالت من چیه؟ توی چه زمینه‌ای می‌تونم کار کنم تا به تعبیر زیبای تو، بتونم آرزوی بازنشستگی رو نداشته باشم؟
هرچه فکر کردم، ظاهراً فایده نداشت. فهمیدم با فکر کردن حلّ نمی‌شه.
گفتم بسم‌الله. بهتره برم یه کاری رو انجام بدم و یه مدتی توی اون رشته کار کنم تا ببینم تهش چی می‌شه؟ خوشم میاد یا نه؟
برای همین، فروشندگی رو شروع کردم و قصد دارم 2سالی توی این زمینه به صورت پاره‌وقت -که فرصت آزاد دارم- توی این رشته کار کنم.
داوود جان یه سؤال داشتم:
به نظرت تصمیم درستیه؟ یا تصمیم و خطا چندان اثربخش نمی‌تونه باشه؟
ممنونم ازت که کامنتم رو خوندی :-)
پاسخ:
سلام
تصمیم قابل تحسینی گرفتی ولی لطفا بشکل سنتی عمل نکن و با کتاب و مقاله های خوب، خیلی باید سر و کله بزنی تا بتونی از رقبای زیادت متمایز بشی .
فصل مشترک پیشنهاد های من به دوستانم، فارق از اینکه در چه حوزه شغلی بخوان فعال باشن، یادگرفتن مهارتهای ارزشمند فروشه...
شاید باور نکنی اما دوست طلبه ای دارم که به او هم این پیشنهاد رو دادم و معتقدم این مهارت، آدمها رو خیلی قدرتمندتر میکنه.
 بزودی مطالب دوست داشتنی در مورد فروش در سایت قرار میدم.
موفق باشی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
X