روزنوشته های داوودکیخسروکیانی

سلام

سلام

بعد از یک روزکاری سخت و پرمشغله، گوشه ای دنج و خلوت از دنیا، فرشته، کوله پشتی سنگینش رو زمین گذاشت، نشست و پاهایش رو دراز کرد تا استراحتی کنه .

زانوهاش را کمی مالید تا جون بگیره و دوباره بتونه پی ماموریت هاش بره وبعد کوله اش رو برداشت و چند تا کاغذ بیرون کشید و شروع کرد به نگاه کردن کاغذ ها ...

- خسته شدی ؟

فرشته برگشت و دید پشت سرش شیطون هم کوشه ای نشسته و لبخند شیطنت آمیزی میزنه . محل نداد و شروع کرد به مرور کاغذ هاش . اما شیطون ول کن نبود و ادامه داد :

- امروز خیلی باهات کل انداختم و خدایی منم خسته شدم .

فرشته غرغر کنان گفت :

- مگه مجبوری ؟

- خب وقتی تو سراغ کسی نمیری، منم خیلی نگرانش نمیشم . همین که این خلیفه ها کار خوبی نکنن من راضی ام .اما اصلا نمیتونم بیکار بشینم و ببینم بعضی هاشون رو در آغوش بگیری و دم گوششون زمزمه کنی و کارهای خوب بهشون پیشنهاد بدی .

- ینی بین اینهمه خلیفه تو هم باید صاف بیایی سراغ همونایی که من دارم باهاشون پچ پچ میکنم ؟

-نکنه انتظار داری بشینم و تماشا کنم تا تو همه رو ببری بهشت ؟

-میبینی که بعضی هاشون بهت محل نمیدن.

- آره اما همین که با وسوسه هام برای انجام دادن پیشنهاد های تو کمی معطلشون میکنم بازم غنیمته...

فرشته از زیرکی شیطون متحیر شده بود . جوابی نداد و دوباره سرش رو تو کاغذ هاش برد .اما شیطون تازه چونه اش گرم شده بود و ادامه داد :

- آقا یه سؤال دارم . بپرسم ؟ قول میدم اگه جواب بدی دیگه برم و اذیتت نکنم .

- قول دادی ها...خب بپرس

-آخرین سلاحی که برای نجات خلیفه ها استفاده میکنی چیه ؟

فرشته نمیخواست دست خودش رو رو کنه اما فرشته بود و باید به قولش وفا میکرد و دروغ هم که نمیتونست بگه . با بی میلی به شیطون گفت :

- وقتی تو هر بلایی میخوای سر خلیفه ها میاری ، آخرین چیزی که بهشون میگم و امیدوارم نجاتشون بده اینه که بهشون میگم :

شیطون با شنیدن جواب فرشته متحیر شد ، دوباره لبخند شیطنت آمیزی زد و گفت :

 این آخرین حربه ی من هم هست !

پی نوشت : این داستان، برداشتی آزاد است از یک آیه از قرآن کریم و یک حدیث از امیر المومنین .

اول : آیه 53 سوره «الزمر» است: « قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ »؛

ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید، از رحمت خداوند ناامید نشوید که خدا همه گناهان را میآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

دوم : در کلمات نورانی امام علی(ع) آمده است:  لاتغتروا بالمنی و خدع الشیطان و تسویفه فإن الشیطان عدوکم، حریص علی أهلاکم‌
که فریب خدعه­ ها و نیرنگ­های شیطان را نخورید که او درصدد است تا شما را به تسویف بکشاند، چرا که او در کمین هلاکت و نابودی شماست.


نظرات  (۴)

۲۸ خرداد ۹۶ ، ۱۶:۰۲ سعید وکیلی
سلام
خیلی جالب بود ، حتما توی سخنرانی هام ازش استفاده میکنم ...
سلام آقای کیانی .
زیبا بود .
این داستان منبع روایی هم داره؟
پاسخ:
سلام
ممنون از حساسیت شما . منبع به مطلب اضافه شد .
سلام 
خسته نباشید...
خیلی خوب بود
۲۸ بهمن ۰۱ ، ۰۷:۵۵ حدیثه سادات میری

سلام

داستان زیبا و قشنگی بود من تازگی ها برنامه چین یک جشن تکلیف شدم و حتما از این نمایش استفاده میکنم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
X