روزنوشته های داوودکیخسروکیانی

سلام

سلام

شبی از شبهای پاییزی، بصورتی واژگون ولو شده و درحال نگارش بودم و 

۱ نظر ۲۸ دی ۹۶ ، ۱۰:۱۹
داوود کیخسروکیانی

سلام

باور کنید، باور نکنید که کسی نبوده. همه بوده اند. همه باید بوده باشند. مگر کسی جرأت دارد که نباشد. اصلا ابراز وجود برای خیلی ها، فقط اینگونه جاها امکان دارد...

داوود کیخسروکیانی

تجلی سازِ بادِ خزان، نوای هو هویی است سرد، بر قامت تابستانی درختان.

داوود کیخسروکیانی

سلام

همیشه یاد گرفته ایم که به اتفاقات و مناسبتها، دیدی منفعل داشته باشیم و  صرفا برایمان بهانه ای برای تبریک به دیگران باشند و یا وسیله ای برای ابراز وجود.

داوود کیخسروکیانی

دزدیدش .

مطمئنم .

داوود کیخسروکیانی

سلام

شاید غیر عادی به نظر برسد اما لطفا تمام سعی خود را بکار بگیرید تا به هیچ عنوان بازنشسته نشوید !

داوود کیخسروکیانی

سلام

بعد از یک روزکاری سخت و پرمشغله، گوشه ای دنج و خلوت از دنیا، فرشته، کوله پشتی سنگینش رو زمین گذاشت، نشست و پاهایش رو دراز کرد تا استراحتی کنه .

زانوهاش را کمی مالید تا جون بگیره و دوباره بتونه پی ماموریت هاش بره وبعد کوله اش رو برداشت و چند تا کاغذ بیرون کشید و شروع کرد به نگاه کردن کاغذ ها ...

- خسته شدی ؟

داوود کیخسروکیانی

سلام

من خودم بلدم . بله میدونم . اینکه چیزی نیست . خودم خبر دارم . خودم اینکاره ام ها . چی فک کردی ؟ اینقدها هم ببو نیستم .

داوود کیخسروکیانی

سلام

گزاره های بالا را منتسب به گاندی نقل میکنند و من نیز سندی برای انتساب این گزاره ها به او پیدا نکردم .اما بجهت زیبایی ودرگیری شخصی با آنها کمی در موردشان مینویسم .

داوود کیخسروکیانی
X