دزدیدش .
مطمئنم .
لحظه آخر ، وقتی به سمتم میومد یک لحظه چهره اش رو دیدم .
طرز لباس پوشیدنش و مدل موهاش فریاد میزد که آدم خلافیه .
حالا بجاش چی بخرم؟ همون مدل یا ...
اصلا تقصیر خودم بود . میگن به هرچی که فکر کنی جذبش میکنی . از بس مواظب بودم ندزدنش، آخرش دزدیدنش. خب آدم ناحسابی، درسته که پریروز گوشی آخرین مدل سونی خریدی اماحالا که بعد از سالها امام رضا طلبیده و اومدی حرمش، باید حواست به زیارتت باشه.یا امام رضا معذرت میخوام . فدای سرت . شاید احتیاج داشته که دزدیده ... الله اکبر
سر از سجده برداشتم و دیدم گوشیم هنوز کنار مهرم و سر جاشه !
یا امام رضا میخواستی من رو امتحان کنی؟ خدا رو شکر که از امتحان سر بلند بیرون اومدم .
گوشیم رو در عوض یک سجده با حال ! نفروختم.
جوانک آنقدر نزدیک به گوشیم و بسمت زمین دستش رو دراز کرد که گفتم دزدیدش ها.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
با گفتن این ذکر سرم رو این طرف و اونطرف گردوندم که همون جوانک رو دوباره دیدم .
از معدود دفعاتی بود که اشک خجالتم بی اختیار از چشمم بارید.
جوانی با تیپ خلاف، پلاستیک به دست مشغول جمع کردن آشغالهای کف حرم بود و منم مشغول نماز...