تجلی سازِ بادِ خزان، نوای هو هویی است سرد، بر قامت تابستانی درختان.
و درختِ سرمستِ رنجهی هو، سماع میرقصد، دست می افشاند و دامن دامن رنگِ برگ می پاشد به قاب دنیا...
تا افق ذهن تورانیوشاند، تصویر باورهات.
شکوه، یا تکراری پر ملال؟
نشانیِ عشق، یا تنفر؟
فستیوال رنگ، یا غوغای گرد؟
شروع، یا پایان؟
حیات، یا مرگ؟
و...
انتخاب با مدل باورتوست.